به نقل از «خبرگزاری آریا»

سه تصوير از ژوليت بينوش در کنار عباس کيارستمي

تاریخ انتشار: ۱۴ تیر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۹۱۲۰۸۸

خبرگزاري آريا - روزنامه شرق - مينا اکبري: حضور ژوليت بينوش در فيلم‌هاي عباس کيارستمي، دريچه تازه‌اي از بازي و بازيگري را در فيلم‌هاي اين کارگردان باز کرد. نظريه بازيگري در فيلم‌هاي کيارستمي- تبديل نابازيگران به بازيگران با کمک به بروز وجوه شخصيتي که بازي مي‌کنند و تبديل بازيگران به نابازيگران با کنترل شديد و تمرين حضوري بدون تأکيد- با حضور بينوش در فيلم «کپي برابر اصل» به چالش کشيده شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

فيلم قرار بود گفت‌وگوي مداوم زوجي باشد که رابطه‌شان را به پرسش مي‌کشند. براي چنين حضوري آيا بهتر نبود کيارستمي خود را از چالش پشت دوربين خلاص مي‌کرد و بازيگري آشنا را انتخاب مي‌کرد تا پشت‌صحنه آرام‌تري براي خلق چالش مقابل دوربين مهيا کند؟





اما آدم‌هاي بزرگ با انتخاب‌هايشان بزرگ مي‌شوند. انتخاب ژوليت بينوش جدا از نام‌ونشان بازيگر جهاني که فيلم را بيشتر مورد توجه قرار مي‌داد، براي کيارستمي چالش تازه‌اي از ارتباط با بازيگر براي خلق شخصيت موردنظرش بود. او مي‌خواست روح ايراني را که در نوشته‌اش بود با رويکردي فرانسوي جهاني کند و براي اين کار به بازيگري در اندازه ژوليت بينوش نياز داشت. آنچه مي‌خوانيد تجربه من است از سه ديدار که در آنها ارتباط کارگردان و بازيگرش را بازتاب مي‌دهد؛ ارتباطي براي خلق ارتباطي ديگر. بهترين بازيگران، بازيگراني هستند که بلدند بهترين انتخاب‌ها را داشته باشند و بهترين کارگردان‌ها آنهايي هستند که بلدند عميق‌ترين ارتباط‌ها را ايجاد کنند. اين اتفاق انگار درباره عباس کيارستمي و ژوليت بينوش افتاده بود؛ نه کپي که اصل.

فروردين ١٣٨٥/ فرودگاه مهرآباد

١- اولين ملاقات من با ژوليت بينوش، بازيگر مطرح سينماي فرانسه و جهان، مانند يک سکانس سانسورشده از يک فيلم است؛ در سالن انتظار ترمينال پروازهاي خارجي فرودگاه مهرآباد؛ در ساعت ٢٢:٣٠ وقتي هواپيماي ايرفرانس به زمين مي‌نشيند. ميزبان، عباس کيارستمي است و من به‌عنوان روزنامه‌نگار و توفان گرگاني به‌عنوان مترجم او را همراهي مي‌کنيم. نه از ازدحام خبرنگاران خبري هست، نه از فلاش دوربين‌هاي عکاسان و نه حتي يک تشريفات معمولي که براي ورود بازيگران تلويزيوني ايران در شهرستان‌هاي دورافتاده هم تدارک ديده مي‌شود.

ژوليت بينوش با لباس ورزشي سورمه‌اي و روسري‌اي که دور سرش پيچيده اين مسکوت‌بودن را بيشتر رعايت کرده است. او هيچ قرابتي با تصوير همبازي‌هايش در آمريکا و اروپا ندارد. سادگي ازحدگذشته و بي‌رنگي خيره‌کننده‌اش باور اين نکته ساده را که او بازيگر اسکاري «بيمار انگليسي» است به سخت‌ترين گمانه‌ها تبديل کرده، اما وقتي از دور براي عباس کيارستمي دست تکان مي‌دهد، متوجه مي‌شويم که او خودش است. به رسم ادب، عباس کيارستمي من را به بينوش معرفي مي‌کند، اما فرصت سؤال از او که چطور بعد از همکاري با مجموعه‌اي از بهترين کارگردانان اروپا و آمريکا به ايران آمده، چندان فراهم نيست و وعده ديدار و گپ‌وگفت ما به روزي ديگر موکول مي‌شود.

يک هفته بعد/ خانه عباس کيارستمي

٢- روز پنجشنبه به‌همراه ليلا حاتمي، بازيگر و مترجم زبان‌هاي فرانسوي و انگليسي، به خانه عباس کيارستمي در خيابان چيذر مي‌رويم. وقتي زنگ خانه را مي‌زنيم، بازيگر کريستف کيشلوفسکي در را به رويمان باز مي‌کند و به روش فيلم‌هاي علي حاتمي به ما سلام مي‌کند. او مي‌گويد سلام و ما به‌جاي تشکر مي‌گوييم مرسي. زبان و مرز هميشه با هم نزديکي‌هايي داشته‌اند. بينوش مانند يک ميزبان درجه‌يک ما را به داخل اتاق راهنمايي مي‌کند. چنددقيقه بعد عباس کيارستمي از پله‌هاي طبقه بالاي خانه‌‌اش به ما مي‌پيوندد تا در اين گفت‌وگو شرکت کند، اما وقتي ليلا حاتمي و ژوليت بينوش ترجيح مي‌دهند به زبان فرانسوي صحبت کنند، او بي‌حوصله ما را ترک مي‌کند. بينوش بازيگري است روشنفکر.

ديدگاه‌ها و پاسخ‌هاي دقيقش در گفت‌وگو به من ثابت‌ کرد که او همچنان به سروري فرهنگ بر سياست ايمان دارد. او مانند اسلافش اگرچه نه به آن تندي و نه با آن تيزي، حرف‌هايي مي‌زند که اصولا چپ‌ها در جهان براي چنين سخناني کف مي‌زنند. او سعي کرده تصوير روشنفکرانه‌اي از هنر بازيگري خلق کند. همراهي با کارگردانان نخبه‌گرايي که هميشه مي‌خواستند از جاده‌هاي فرعي در سينما به مقصد برسند.





از بينوش درباره دلايلش براي آمدن به ايران مي‌پرسم و او از رمزآميزبودن کشور ما مي‌گويد. از اينکه در ايران مي‌توان هم‌زمان هم اسرار باستاني را مشاهده کرد و هم اسرار مدرن امروزي که مورد مناقشه بسياري از کشورهاي مهم جهان است، اما دليل مهم‌تر و اصلي‌ترش را به ايران شناخت عباس (کيارستمي) عنوان مي‌کند و خاطره‌اي از اولين ملاقاتش با کارگردان ايراني تعريف مي‌کند که صداي بمب خنده‌مان، بار ديگر عباس کيارستمي را به کنارمان مي‌کشاند.

بينوش مي‌گويد از او دعوت شده بود تا به‌خاطر ساخت فيلم «طعم گيلاس» به کيارستمي جايزه فدريکو فليني را اهدا کند، اما بعد از حرکت کاترين دونوو هنگام اهداي جايزه نخل طلا به عباس کيارستمي که از روي بي‌اطلاعي اين بازيگر نسبت به قانون کشور ايران رخ داد و براي کيارستمي دردسرساز شد، او را حسابي ‌ترسانده بودند و بارها از سوي مسئولان يونسکو به او تذکر داده شده بود که هنگام اهداي جايزه هيچ‌گونه تماسي با کيارستمي نداشته باشد.

طبيعتا بينوش نيز دوست نداشته طعم شيرين اين جايزه بعد از برگشت کيارستمي به ايران به کام او تلخ شود، اما آن‌قدر از ديدن کيارستمي روي سن احساساتي مي‌شود که به‌جاي دست‌دادن، گل‌هايي که همراهش بوده را از دور به طرف کارگردان ايراني پرت مي‌کند و موجب خنده حضار در سالن مي‌شود. گفت‌وگو که تمام مي‌شود، بينوش رو به عباس کيارستمي مي‌گويد: «خانم ليلا چهره‌ مناسبي براي بازيگري دارد!» و تازه ما متوجه مي‌شويم که يادمان رفته ليلا حاتمي را به‌عنوان بازيگر به همکار فرانسوي‌اش معرفي کنيم.

مرداد ١٣٨٨/ لوچيانو

سومين ديدار من با ژوليت بينوش در حالي رخ مي‌دهد که ايتاليا در تب برگزاري کنفرانس هشت کشور صنعتي «جي هشت» روزهاي شلوغ و پرسروصدايي را تجربه مي‌کرد. براي گزارشي از پشت‌صحنه فيلم «کپي برابر اصل» راهي شهر لوچيانو، واقع در ايالت توسکاني در مرکز ايتاليا مي‌شوم؛ جايي که عباس کيارستمي با طمأنينه در حال ثبت داستان کم‌اتفاق آشنايي و رابطه يک مرد نويسنده و زني گالري‌دار است. همه‌چيز با ريتمي کند پيش مي‌رود. فيلم‌برداري تا دو هفته ديگر ادامه خواهد داشت، اما کسي عجله‌اي ندارد. انگار از رم و ديگر شهرهاي ايتاليا که با سرعت سينماي اسپيلبرگ و لوکاس به پيش مي‌تازد، در لوچيانو به دنيايي با منطق آثار تارکوفسکي و برسون پرتاب شده‌ام.

در خانه‌اي که هم نشانه معماري روز در آن هويداست و هم معماري پرنقش‌ونگار قرن‌هجدهمي، در سايه‌روشن يک روز تابستاني، کيارستمي در حال جدل با ژوليت بينوش است تا او را به جنس ديگري از راه‌رفتن، حرف‌زدن و زندگي‌کردن در يک فيلم عاشقانه عادت بدهد؛ البته عشقي به روش کيارستمي. همان‌طور که عشق حسن و طاهره در بستر خرابه‌هاي زلزله تفاوتي بنيادي با عشق‌هايي داشت که پيش از اين ديده بوديم.

کار با ژوليت بينوش مهم‌ترين کار کيارستمي در صحنه است. در ايالت توسکاني ديگر از قهقهه‌هاي بلند بازيگر فيلم «شکلات» در تهران خبري نيست. برداشت‌هاي متعدد او را کلافه و عصبي کرده است. اگرچه او مشتاق‌ترين فرد گروه براي ساخت فيلم به نظر مي‌رسد، اما بيشترين چالش‌ها هم نصيب او مي‌شود؛ چالشي که بهترين توصيف براي آن کنترل است. باقي عوامل پذيرفته‌اند که بايد تماشاگر باحوصله اين پشت‌صحنه شهودي باشند.

فيلم‌نامه‌اي در صحنه هست، اما انگار فقط براي ارائه به آدم‌هاي بي‌کار نوشته شده، فيلم با منطق صحنه‌ها جلو مي‌رود و با اعتماد کامل به درک آني از حوادث. براي کيارستمي ساخت يک پروژه چهار‌ميليون‌يورويي با مشارکت مارين کارميتز، شبکه سه فرانس، کانال پلوس و آنجلو باباگالوي فرقي با توليد يک فيلم براي کانون پرورش فکري کودکان و نوجوانان با بازيگران غيرحرفه‌اي ندارد. به تکاپوي او براي ساخت تک‌تک پلان‌ها نگاه مي‌کنم.





کيارستمي تکليفش روشن است. ٥٠ سال به شکل روشنفکرانه‌اي در جهت رفع بازي و بازيگري در هنر سينما تلاش کرده است. برعکس بينوش به‌عنوان نسل ديگري از بازيگران فرانسوي که در گسترش مفاهيم نوين هنر بازيگري به شکل روشنفکرانه‌اي مقابل دوربين رفته‌اند شناخته مي‌شود. دو آدم با عقايدي متفاوت در نقطه اوج کار خود به هم مي‌رسند؛ حالا يکي به‌عنوان کارگردان در اوج بي‌اهميتي به مقوله بازي و توجه مفرط به ايجاد حضور واقع‌نمايانه، از بازيگري در اوج هنر بازيگري و شهرت مي‌خواهد که در برابر دوربين او در يک داستان عاشقانه تنها حضوري عميق داشته باشد، نه بازي چشمگير.

بعد از ١٨ برداشت بي‌نتيجه، بينوش خسته و دلگير به سمت اتاق محل استراحتش مي‌رود. کيارستمي به من و (معصومه لاهيجي) مترجم پروژه و حميده رضوي (فيلم‌بردار پشت‌صحنه) مي‌گويد که تنهايش نگذاريد و کنارش باشيد. با ترس‌ولرز سراغش مي‌رويم، اما اولين فنجان قهوه را که هورت مي‌کشد، آرام مي‌شود و از دل‌سپردگي‌اش به اين داستان عاشقانه بي‌اوج‌وفرود مي‌گويد که در آن‌سوي دوربين مردي با عينک سياه خود مي‌خواهد جهان را جور ديگري به تماشا بگذارد.

دل‌بستگي اين بازيگر فرانسوي نيز از همين‌جا او را به اين چالش کشانده که همه تکنيک‌ها و قابليت‌هايش را کنار بگذارد و وقتي مقابل دوربين کيارستمي قرار گرفت، چيز ديگري از خود بروز بدهد؛ حضوري روشنفکرانه و متفاوت؛ حضوري که ساده به دست نيامده است. شاهد در برابر شماست؛ کپي برابر اصل.

منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۹۱۲۰۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

(عکس) کنایه آتشین محمد عباس‌زاده به پیرمرد جنجالی اصفهانی

صحبت‌های جنجالی یکی از هواداران سپاهان در جریان دیدار این تیم با پرسپولیس جنجال بزرگی به راه انداخته و واکنش‌های زیادی را در پی داشته است.

محمد عباس‌زاده، مهاجم سابق پرسپولیس هم با انتشار یک استوری از این هوادار انتقاد کرد.